کریمان جان فدای دوست کردند بدی بگذار، ماهم مردمانیم!
این روزها، وقایع عجیبی را شاهدیم و سرعت حوادث تاریخ ساز، مافوق صوت شده و بخاطر سرعت و تنوع و کثرت حوادث متواتر،گاهی از تحلیل همه مسائل و حداقل در زمان مقتضی جا می مانیم و البته گاهی هم بخاطر اینکه به دیگران هم فرصت اظهار نظر دهیم ،میدان رسانه را وامی گذاریم تا همه کس گویی جای همه چیز دانی ما را بگیرد.
مهمترین مسائل سیاسی جامعه را می توان از دغدغه های مقام معظم رهبری احصاء کرد و از همین منظر به سایر حوادث جامعه ورود و رجوع نموده و با استفاده از داده های معتبری که در عرصه پیگیری بدست آورده و درونداد سیستم محسوب می گردند، در مرحله میانداد به تحلیل محتوا پرداخته و با استناد به فرایند جامعی که در این حوزه محقق می شود، به نتیجه گیری و آشنایی با تکالیف و وظایف خویش که همان خروجی و برون داد سیستم اند، مبادرت ورزیم.
رهبر معظم انقلاب در ایام گذشته بر نکات مهم ذیل تاکید فرمودند :
۱-پرهیز نخبگان از اظهارات دوپهلو و لزوم اتخاذ مواضع شفاف در قبال فتنه و مسائل اخیر!
۲-تکبر و بزرگتر ندانستن خود از مردم، که علت العلل عدم پذیرش انتخاب مردم و اهانت به آنهاست!
۳-لزوم ایجاد بصیرت در نخبگان به تاسی از بصیرتی که مردم از خود نشان می دهند!
۴-.....
پس از این هشدارها و رهنمودها،در شرایطی که منتظر حرکتی تازه از سوی نخبگان محترم بودیم، باز هم متاسفانه شاهد سکوتها و حرفه ای گریهای تکراری از جانب آنها بوده ایم که نهایتاً همه آنها، رهبری معظم را تنها حلال مشکلات موجود دانسته و بعبارتی از خود رفع مسئولیت کردند! و این در حالیست که معظم له بارها و بارها نگاه و تحلیل خود را از فتنه اخیر ارائه فرموده و سخن ناگفته و موضوع نپرداخته ای از خود بجای نگذاشتند تا کسی مدعی شود که دچار ابهام و تردید و توهم است!
هیچکس تردید ندارد که تانی و شکیبایی رهبر معظم در مواجهه با عملکرد نخبگان، ریشه در اصرار ایشان بر حفظ سرمایه های معنوی و مدیریتی و انسانی نظام و استمرار همیشگی همراهی ها و همدلی های گذشته این افراد با نظام و جلوگیری از ریزش های خسارت بار دارد! فلذا در این رابطه یک تنه در مقابل زیاده خواهی های تندروهای عجول ایستاده و هوشمندانه و جوانمردانه از حیثیت خویش مایه گذاشته و همچنان به فراخوان نخبگان می پردازد!
و این در حالیست که نخبگان با عدم درک دردها ودغدغه های رهبری،بر طبل لجاجت کوفته و در اظهارات و احساسات آنها بوی نرمی و آشتی و صلح و وحدت به مشام نرسیده و از این فضاسازی ها و بدآموزی های رفتاری، آتش فتنه همچنان شعله ور مانده و بخشهایی از برنامه های کاری نظام به عبارتی معطل اغتشاشاتی است که عده ای آشوبگر که یقیناً در خارج از گردونه جریان اعتراض به نتیجه انتخابات قرار دارند، در غالب مراسم ملی و سراسری بوجود می آورند!
سئوال اینجاست که"حَدّ یَقِفِ" این اعتراض کجاست؟معترضان چه هدفی را تعقیب می کنند؟ قانون چه می گوید؟کار به کجا خواهد انجامید؟سابقه این اعتراض ها در گذشته چیست؟در سایر کشورهای دارای دمکراسی در جهان با اینگونه اعتراضات چگونه برخورد می شود؟
علاوه بر سئوالهای فوق، سئوالهای مهمتری هم وجود دارد و آن اینکه،تجلی ولایت پذیری نخبگان متفاوت اندیش کجاست؟ آیا اطاعت از امام راحل در گذشته،ریشه در اعتقاد آنان به ولایت فقیه داشته و یا آنکه ناشی از محاسبات و ترس بوده است؟یکبار دیگر دوست دارم تا از زبان این نخبگان بشنوم که معنی ولایت مطلقه فقیه چیست؟وقتی فتوای شرعی مراجع در مقابل حکم ولی فقیه رنگ می بازد،چگونه است که رای و نظر سیاسی نخبگان در مقابل درخواست ولی امر مسلمین همچنان پررنگ مانده است؟
جالب اینجاست که غالب نخبگان،مخالفت و یا عدم همراهی خود را متوجه انتخابات ریاست جمهوری دانسته و آن را به حساب عدم تمکین از ولی فقیه نمی گذارند و این در حالیست که موضوع فتنه ماههاست که از این مسئله گذر کرده و مدتهاست که تمامی انقلاب اسلامی و آرمانهای الهی آن را هدف قرار داده و بلاتردید،مانور و توقف در بهانه های اولیه، ساده نگری فتنه اس عظیم است! و به صراحت باید گفت که امروز بحث عذرخواهی نامزدهای متخلف در مناظره تاریخی، موجبات آرامش و امنیت جامعه را فراهم نمی آورد و بلکه بهانه و گزک جدیدی بدست فتنه گران داده و آتش فتنه را شعله ورتر خواهد کرد و یقیناً آنچه که امروز ضامن امنیت اجتماعی و ناامیدی سران استکباری فتنه است،همانا همدلی قاطع و بدون زاویه نخبگان با رهبری معظم است که این روزها علی وار احساس غربت کرده و ندای "این عمار" را فریاد می کند!
انصافاً اگر همراهی و هوشمندی و یکپارچگی مردم در لبیک گویی به رهبری معظم نبود،سرنوشت این انقلاب به کجا می انجامید و نخبگان با چه پاسخی، شکست احتمالی انقلاب اسلامی را توجیه می کردند؟!
راستی وقتی می بینیم که شهدای بزرگی همچون شهید مظلوم بهشتی و شهید رجایی و شهید باهنر در راه این انقلاب از حیثیت و جان خویش مایه گذاشته و به شهادت رسیده و به عبارتی از همه چیز خود گذشته اند، آیا باز هم باید برای ازخودگذشتگی و گذشتن از نظرات شخصی تردید کرد و دو دل بود؟!آیا زمان کرامت نخبگان فرا نرسیده است که کریمانه همه چیز خود را در کف اخلاص نهاده و آنچه را که در گذشته با فراخوانهای رهبری عزیز کرده اند ،به فراموشی بسپارند و با مواضع شفاف دل معظم له را بدست آورند!؟
بهرحال باز هم تاکید می کنم تا زمانی که فرصت باقی است و صبر انقلابی رهبر معظم استمرار دارد، شایسته است تا نخبگان مورد نظر ایشان، با رویکردی متفاوت نسبت به گذشته، کریمانه و حکیمانه به کانون اندیشه های امام راحل در باره ولایت مطلقه فقیه و مصداق امروزین آن بازگشته و ضمن جبران مافات،امروزِ نظام را دریافته و فردای انقلاب را بیمه نمایند.
صادقعلی رنجبر-عضو هیات علمی دانشگاه